تحلیل پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت‌های دانش‌بنیان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استاد، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه لرستان، خرم‌آباد، ایران.

چکیده

هدف: اینرسی دانشی تداعی‌‌گر استفاده از رویه‌‌ها، دانش یا تجربه قبلی برای حل مسائل و مشکلات جدید است. به عبارتی آینده را همچون امروز در نظر می‌‌گیرد. در واقع فرد و سازمان به دانش و تجربه قبلی خود برای رهایی از شرایط بی‌سابقه و جدید اعتماد دارد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تحلیل پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت‌های دانش‌بنیان است.
روش: پژوهش حاضر در زمرۀ پژوهش‌‌های آمیخته (کیفی و کمّی) بوده که به صورت کیفی و کمّی و در پارادایم استقرایی- قیاسی قرار دارد. همچنین از لحاظ هدف،کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، اکتشافی است. با توجه به ماهیت پژوهش، جامعه آماری در بخش کیفی و کمّی، شامل خبرگان (مدیران شرکت‌‌های دانش‌‌بنیان استان لرستان و اساتید گروه مدیریت دانشگاه لرستان) هستند که با استفاده از روش نمونه‌‌گیری هدفمند، 14 نفر از آنها به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. بنابراین، براساس اصل کفایت نظری (وضعیتی که در آن هیچ داده و اطلاعات بیشتری یافت نشد که محقق
پدیده مورد نظر را رشد دهد و دانش بیشتری کسب نماید)، تاسرحد اشباع، داده‌‌های مورد نیاز جمع‌آوری گردید. در بخش کیفی از رویکرد تحلیل مضمون، علاوه‌بر مطالعه مقاله، کتاب و... از مصاحبه نیمه ساختاریافته نیز بهره گرفته شد که روایی
و پایایی آن به ترتیب با استفاده از ضریب CVR و آزمون کاپای- کوهن تأیید گردید. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات
در بخش کمّی پرسشنامه دلفی فازی است که روایی و پایایی آن به ترتیب با استفاده از روایی محتوا و نرخ ناسازگاری تأیید
شد.
یافته‌‌ها: از آنجا که پژوهش حاضر دارای رویکردی آمیخته (کیفی و کمّی) است، نتایج حاصل در بخش کیفی نشان‌دهنده شناسایی پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت‌‌های دانش‌‌بنیان است. نتایج این بخش بعد از تحلیل داده‌‌ها به کمک رویکرد کدگذاری (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) و نرم‌افزار اطلس تی (atlas.T)، نشان‌دهنده شناسایی پانزده عامل به عنوان پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت‌های دانش بینان است. همچنین در بخش کمّی پژوهش با استفاده از روش دلفی فازی، اولویت‌‌بندی پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت‌‌های دانش بینان انجام شد که نتایج نشان می‌‌دهد فاش شدن راهبردهای سازمان، افزایش قابلیت پیش‌‌بینی حرکات سازمان، افزایش جمود و رکود فکری، از بین رفتن خلاقیت و نوآوری، مقاومت در برابر تغییر و کاهش عملکرد، کاهش یادگیری سازمانی و کاهش چابکی و انعطاف‌‌پذیری، به ترتیب مهم‌‌ترین پیامدهای اینرسی دانشی در شرکت‌های دانش‌‌بنیان هستند.
نتیجه‌‌گیری: دانش یکی از اساسی‌‌ترین و مهمترین راهکارهای رقابت در هزاره جدید تلقی می‌گردد. هر چقدر سازمان دارای منابع بسیاری باشد، اما از دانش و علم روز بی‌‌بهره باشد، تمامی منابع آن راکد می‌‌ماند و عملاً قادر نخواند بود به نحو مطلوب از آنها استفاده نماید. دانش و بهره‌‌مندی از آن می‌‌تواند مسیر رشد و تعالی سازمان را تقویت نماید و موقعیت آن را در محیط رقابتی بهبود بخشد. به دیگر سخن، دانش، استفاده کارآمد و موثر از دیگر منابع را برای سازمان مشخص می‌‌سازد. به این ترتیب، حاکم شدن اینرسی دانشی باعث می‌‌شود که سازمان در کسب دانش جدید و یادگیری باز ماند و به نسخه‌‌ها و راهبردهای قدیمی در حل مسائل و مشکلات خود اکتفاء کند. به عبارتی، روزبه‌روز جمود و رکود فکری در سازمان بیشتر می‌‌شود. لازم به ذکر است که خلق ایده‌‌های جدید و بدیع در سازمان از بین می‌‌رود و دیگر روش‌‌ها و فنون آن برای مقابله با تهدیدات تکراری و در نهایت برای رقبا قابل پیش‌‌بینی است. از سوی دیگر، عارضه اینرسی دانشی قابلیت پاسخگویی سریع و استفاده موثر و کارآمد از فرصت‌های به وجود آمده در محیط را از سازمان سلب می‌‌نماید و چابکی و سرعت عمل را مخدوش می‌سازد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The Consequences of Knowledge Inertia in Knowledge-Based Companies

نویسنده [English]

  • Seyed Najmedin Mousavi
Professor, Department of Management, Faculty of Management and Economics, Lorestan University, Khorramabad, Iran
چکیده [English]

Purpose: Knowledge inertia is the tendency to rely on past procedures, knowledge, or experience to address new issues and problems. In other words, it considers the future as today. In fact, individuals and organizations rely on their previous knowledge and experience to navigate unprecedented and new conditions. Therefore, the present study was conducted to analyze the consequences of knowledge inertia in knowledge-based companies.
Method: The current research utilizes a mixed methods approach, incorporating both qualitative and quantitative methods within the inductive-deductive paradigm. It is also practical in terms of its purpose and exploratory in terms of its nature and method. It is important to note that the statistical population for both the qualitative and quantitative parts of the research consists of experts, including managers of knowledge-based companies in Lorestan province and professors from the management department of Lorestan University. A purposeful sampling method was used to select 14 individuals as sample members. Therefore, according to the principle of theoretical sufficiency (which occurs when the researcher has gathered all available data and information necessary to understand the phenomenon and gain knowledge), the necessary data were collected to the fullest extent. It should be noted that in the qualitative aspect of the thematic analysis approach, apart from reviewing articles, books, and magazines, semi-structured interviews were also conducted. The validity and reliability of these interviews were assessed using the CVR coefficient and the Kappa-Cohen test, respectively. Confirmed. In the quantitative section, the data collection tool is the Delphi questionnaire. Its validity and reliability were confirmed using content validity and inconsistency rate, respectively.
Findings: The current research utilizes a mixed approach (qualitative and quantitative). The results obtained in the qualitative part indicate the identification of the consequences of knowledge inertia in knowledge-based companies. The results of this section, following data analysis using the coding approach (open, central, and selective coding) and Atlas.ti software, reveal fifteen factors as consequences of knowledge inertia in knowledge-seeking companies. In the quantitative aspect of the research, the fuzzy Delphi method was employed to prioritize the consequences of knowledge inertia in scientific companies. The results indicate that the disclosure of the organization's strategies, the enhancement of predictability in the organization's operations, and the increase in stagnation and intellectual inertia are significant outcomes. The most significant consequences of knowledge inertia in knowledge-based companies are the loss of creativity and innovation, resistance to change, reduced performance, diminished organizational learning, and decreased agility and flexibility.
Conclusion: Knowledge is considered one of the most fundamental and crucial assets for competing in the new millennium. No matter how many resources an organization has, if it does not leverage modern knowledge and science, its resources will remain stagnant and it will be practically unable to use them optimally. Acquiring knowledge and leveraging it can enhance the organization's growth and excellence, ultimately improving its competitive position. In other words, knowledge determines the efficient and effective utilization of other resources for the organization. In this way, the dominance of knowledge inertia causes the organization to cease acquiring new knowledge and learning, and instead rely on outdated versions and strategies to solve its issues and challenges. In other words, stagnation and intellectual inertia within the organization are increasing day by day. It should be noted that the organization is losing the ability to generate new and original ideas, as well as other methods and techniques to address recurring threats and ultimately predict competitors' actions. On the other hand, knowledge inertia poses a challenge by hindering the organization's ability to respond quickly, effectively, and efficiently to the opportunities created in the environment. This distortion affects the organization's agility and speed of action.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Inertia
  • Knowledge Inertia
  • Knowledge-Based Companies
  • Fuzzy Delphi Approach
ابراهیمی، ع. (1394). درآمدی بر اینرسی سازمانی و عوامل تأثیرگذار بر آن در سازمان‌های بخش دولتی ایران. مدیریت سازمان‌های دولتی، 4(13): 102-121.        https://doi.org/20.1001.1.2322522.1394.4.0.6.7
اصانلو، ب.، خدامی، س. (1395). تاثیر اینرسی دانش و شدت کارآفرینی بر عملکرد برند. چشم‌انداز مدیریت بازرگانی، 28: 45-62.
رحیمی، ا.، احسانی، م.، صفاری، م.، نوروزی سیدحسینی، ر. (1399). نقش اقدامات مدیریت منابع انسانی و اینرسی دانش در کنش‌های کارآفرینی دانشگاهی دانشجویان و دانش‌آموختگان علوم ورزشی. مدیریت منابع انسانی در ورزش، 7(2): 421-438.                                           https://doi.org/10.22044/shm.2020.9349.2148
ساعدی، ع. (1399). طراحی و تبیین الگوی معماری دانش منابع انسانی در سازمان‌‌های دانش‌‌بنیان. رساله دکتری. دانشگاه لرستان.
CAPTCHA Image